بیشتر بخوانید
سکانس فیلمیک و سینمایی پایانی، تنها پایان ممکن و منطقی برای چنین فیلم شلوغی بود.
و البته دوپینگ و هدیه گزاف فیلمساز به پدری چنان.
شلوغ از نظر عاطفی که یکریز مشغول بمباران مخاطب است تا چیزی را که مدنظر فیلمساز است بپذیرد.
پدری که مثل پدر فیلم the son، رفته بود پی عشقش و خانوادهاش را رها کرده بود - مقصره؟
مطالعه کامل
بیشتر بخوانید
احساس شخصی من این است که آرنوفسکی بعد از فیلم مرثیهای برای یک رویا، با همه شلوغکاری جوانانه و بازیهای فرمی، بعد ساختن کشتیگیر و قوی سیاه، بعد همه فلسفیبازیها در نوح و مادر، همه متظاهربودنها و شهوات فرمیش رو گذاشته کنار و دوباره برگشته به دنیای مرثیهای برای یک رویا؛ یک بازگشت مضمونی البته به دنیای آدمهایی که قربانی مطالعه کامل